برداشت های کوتاه از سخنان جناب حجت الاسلام و مسلمین میلانی نژاد

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «میلانی نژاد» ثبت شده است

حجت الاسلام میلانی نژاد: علی بن ابیطالب (ع) وسیله تقرب به خدا است

مراسم شب اربعین با سخنرانی حجت الاسلام میلانی نژاد در مهدیه تهران برگزار شد. 
در ادامۀ خبر متن سخنان حجت الاسلام میلانی نژاد را می خوانید : 

حجت الاسلام میلانی نژاد:

شبهه درباره پیاده روی اربعین
از امام سوال می کنند که این زیارت رفتن ها و زیارت نامه ها چه خاصیتی دارند؟ می گویند کسی که استطاعت دارد باید زیارت خانه خدا را برود درست است و در روایات هم آمده است ولی دیگر زیارت امام حسین علیه السلام و امام رضا علیه السلام و ... جایشان کجای دین است. این ها شبهات وهابیت است. دشمن از این پیاده روی اربعین خیلی ضربه خورده است. می خواهند زیارت و اصل پیاده رفتن را زیر سوال ببرند. می گویند چرا جراحت به خودتان وارد می کنید؟
بحث اربعین در قرآن مفصل است. چهار جا اربعین در قرآن آمده است. قرآن یک کتاب جهانی است. لذا در قرآن "یا ایها الناس" و "یا ایها الانسان" می بینیم. یعنی هر انسانی این کتاب را بخواند به دردش می خورد. این کتاب به درد جامعه بشریت می خورد. آن کشیش نادان جاهل نمی دانست در همین قرآن به او هم خطاب شده است. به جای اینکه بسوزانید حداقل آن را نقد کنید. انقدر ادعایشان می شود که ما هم تمدن هستیم. اهل ایمان هم ممکن است دل هایشان شبهه پیدا کند. فشارهای زندگی که زیاد می شود به همه چیز شک می کند. اصلا خدایی هست یا نیست؟ پیغمبری هست یا نیست؟ اصلا این زیارت رفتن به چه دردی می خورد؟ آن مزور من زائر را می بیند یا نمی بیند؟ 
این ها حمله های شیطان است. «یا أیها الذین ءامنوا اتقوا الله وابتغوا إلیه الوسیلة»1 ای مومنین تقوا داشته باشید. تقوا یعنی از خدا بترسید و واجبات را انجام و محرمات را ترک کنیم. مقام معظم رهبری خطاب به بسیجیان فرمودند: اولین سفارش من به شما این است که گناه نکنید. 
بعضی ها محضر آیت الله مشکینی می آمدند و می گفتند: یک دستورالعملی بدهید که صبرمان زیاد شود. همه می گویند چه کار بکنیم یکی نیست بگوید چه کار نکنیم. تقوا یعنی چه کار نکنیم. یک خورده کارهایی را که خدا گفته است انجام ندهیم را نکنیم کارمان درست می شود. در مراحل عرفان و خودسازی یک مرحله ای به اسم تخلیه است. یعنی وجود را از غیر خدا خالی کنیم. 
روایت است که کسی پیاده به مکه برود ثواب زیادی دارد. ائمه علیهم السلام هم بارها پیاده از مدینه به مکه می رفتند. مرکب بود ولی می خواستند عشقشان را نشان بدهند. 
«یا أیها الذین ءامنوا اتقوا الله وابتغوا إلیه الوسیلة» برای خانه خدا وسیله ببرید. می گویند بهترین وسیله حجرالاسود است. یک سنگ گاهی وسیله می شود. آن سنگ از بهشت که آمد سفید بود انقدر آدم های گناهکار به آن دست کشیدندکه سیاه شد.

وسیله زیارت، علی بن ابیطالب (ع)
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: اینکه می گویند وسیله ببرید، من وسیله خدا هستم. یعنی با علی علیه السلام به زیارت برویم. زیارت رفتن هدفی نیست. او وسیله برای تقرب به خدا است. 
در خانه خدا با وسیله بروید. مخصوصا زیارت ابی عبدالله علیه السلام که فرق می کند. چند خاصیت عجیب دارد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: هر کسی که حسین مرا زیارت کند گویی که مرا زیارت کرده است. زیارت رسول خدا صلی الله علیه و آله چه خاصیتی دارد؟ در قرآن دارد که هر کسی که پیش پیامبر خدا صلی الله علیه و آله بیاید و از ایشان بخواهد که او واسطه در خانه خدا بشود و پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه بشود و برای او استغفار کند یقینا خدا آن شخص را می بخشد. پیغمبر
 اکرم صلی الله علیه و آله حبیب خدا است. 
بالاترین وسیله خود اهل بیت علیهم السلام هستند و در بین اهل بیت علیهم السلام همه سفارش به زیارت یک نفر کرده اند و آن هم حسین علیه السلام است. امام صادق علیه السلام نجف آمده است که قبر امیرالمومنین علیه السلام را زیارت کنند، کنار قبر حضرت ایستادند و پشت به قبله شروع کردند به سلامی زیارت نامه ای. راوی می گوید: پرسیدم یا بن رسول الله اینجا حرم امیرالمومنین علیه السلام است شما چرا پشت به قبله ایستاده اید؟ و این جملاتی که می گویید چیست؟ فرمودند: این زیارت جدم حسین است. السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیک یا بن رسول الله و ... و زیارت عاشورا را خواندند. 
زیارت امام حسین علیه السلام از نجف به کربلا را اولین نفری که باب کرد همان اولین زائر اربعین امام حسین علیه السلام است. جابر رفت و عطیه را از کوفه آورد. در سال 61 هجری اولین کسی که از نجف به زیارت امام حسین علیه السلام رفته است جابربن عبدالله انصاری2 بوده است
پیاده روی اربعین را می گویند مرحوم شیخ مرتضی انصاری3 راه انداخت. همان شیخ انصاری که تا طلبه ها کتاب های او را نخوانند به آن ها حجت الاسلام نمی گویند. 
حال اینکه چرا پیاده رفته است؟ در کتاب کامل الزیارات صفحه 132 یک راوی نقل می کند که به امام صادق علیه السلام رسیدم، حضرت فرمودند: کربلا به زیارت جد ما حسین علیه السلام رفته ای؟ گفتم: نه آقا ولی دوست دارم. فرمودند: می دانی خدا چقدر ثواب در همین زیارت امام حسین علیه السلام قرار داده است؟ هر کسی که از خانه اش بیرون رفت و زیارت قبر جد ما حسین بن علی علیه السلام را بکند اگر پیاده باشد به هر قدمی که بر می دارد یک حسنه برای او می نویسند و به هر قدمی که بر می دارد یک گناه از نامه عمل او پاک می کنند. حال ببینید چند قدم پیاده روی می شود. 
قرآن می گوید: هر کسی بیاید و این 400 متر بین صفا و مروه را راه برود خدا از او تشکر می کند. ممنونم که بین این دو شعار راه رفتی. کربلا کوه و سنگ نیست. کربلا محل معراج حسین علیه السلام است. کربلا محل هبوط فرشتگان است. کربلا جایی است که عید قربان ابی عبدالله علیه السلام آنجا بود. 
کسانی که اربعین رفتند خدا انتخابشان کرده بود. پارسال طلا فروشان نجف پول کم آوردند. چون عده ای که رفته بودند پول نداشتند. هر جا که پول کم می آوردند طلای زنشان را می فروختند. می گفتند وقتی رقیه گوشواره ندارد دختر ما برای چه گوشواره داشته باشد. 
امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی مناسکش تمام شد و سلام داد و آمد وقتی زیارتش تمام شد خدا یک مقام دیگری هم به او می دهد و می گوید بین فائزین هستی. فائزین یعنی کسانی که به سر منزل مقصود رسیده اند. خیلی ها فکر می کنند دارند می روند ولی به جایی نمی رسند. وقتی زائر پیاده امام حسین علیه السلام می خواهد برگردد یک فرشته ای پیش او می آید و به او می گوید: پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله به تو سلام رساند. بعد می گوید زندگی ات را برو از نو شروع کن. هر چه گناه داشته ای خدا تو را بخشیده است. مثل بچه ای که تازه از مادر متولد شده است پاک شده ای. زیارت امام حسین علیه السلام یک زیارت انسان ساز است. 
هر کسی که حسین علیه السلام را در عرش زیارت کند مثل این است که خدا را در عرش زیارت کرده است
/1102101304

پی نوشت:
1. مائده/35
2. جابربن عبداللّه انصاری، صحابی و از مُکْثِرینِ حدیث بود.
3. نسب شیخ مرتضی انصاری به جابر بن عبداللّه انصاری، از صحابه بزرگوار رسول خدا (ص) می رسد. ایشان در دزفول متولد شـده و تـا ۲۰ سـالگی نزد پدر خود تحصیل کرده، و آنگاه همراه پدر به عتبات رفته است و علمای وقت که نبوغ خارق العاده او را مشاهده کردند، از پدر خواستند که او را برنگرداند. او در عراق چهار سال تـوقـف کرد و از محضر اساتید بزرگ استفاده کرد آنگاه در اثر یک سلسله حوادث ناگوار، به وطن خـویش بازگشت. شیخ بعد از دو سال، بار دیگر به عراق رفت و دو سال تحصیل کرد و به ایران مراجعت نمود و تصمیم گرفت از محضر علمای بلاد ایران استفاده کند؛ لذا عازم زیارت مشهد شد و در کاشان با حاج ملا احمد نراقی، صاحب مستند الشیعه، و صاحب معراج السعادة، فـرزنـد ملا مهدی نراقی ملاقات کرد و آنگاه به مشهد رفت و پنج ماه تـوقـف نـمـود. شـیـخ انـصـاری سـفـری بـه اصفهان و سفری به بروجرد رفته و در همه سفرها، هـدفـش مـلاقات اساتید و استفاده از محضر آنان بوده است. در حدود سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۳ برای آخـرین بار به عتبات رفت و به کار تدریس پرداخت. بعد از صاحب جواهر مرجعیت عامه یافت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید محمد

راه شهدا در پبروی از ولایت فقیه است

حجت‌الاسلام‌والمسلمین میلانی نژاد در یادواره ۲۶ شهید دهکا در مسجد جامع این دهستان گفت:  ادامه دادن راه شهدا در پیروی از ولایت‌فقیه است.

 در این مراسم (که در دوازدهم شهریور 94 برگزار شد )حجت‌الاسلام‌والمسلمین میلانی نژاد بابیان اینکه زبانی آدمی در وصف مقام شهیدان ناتوان است اظهار کرد: تنها خداوند متعال می‌تواند مقام والای شهیدان را توصیف کند.

استاد حوزه و دانشگاه شهدا را حاضر و ناظر بر اعمال انسان دانست و افزود: ما نباید وجود شهیدان را فقط در گلزار شهدا بدانیم بلکه به فرموده قرآن کریم آنان نزد خداوند هستند و خداوند نیز همه‌جا شاهد اعمال ماست بنابراین روح شهیدان هم همه‌جا ما را دنبال می‌کنند.

میلانی نژاد ادامه دادن راه شهدا را در پیروی از ولایت‌فقیه دانست و افزود: شهیدان رفتند و به رویمان گل زدند، وای بر ما که اگر بخواهیم از خون شهیدان به نفع خودمان پل بزنیم.

وی یادواره‌های شهدا را راهی برای ماندگاری شهدا و فرهنگ شهادت دانست و اظهار داشت:به همین دلیل باید به‌اندازه شهادت برای یادواره‌های شهدا احترام و ارزش قائل شد.

میلانی نژاد خاطرنشان کرد:امروز ما نیازمند شهدا و آرمان شهیدان هستیم و هر چه‌بهتر این مراسم برگزار شود ارزش‌گذاری برای هویت خودمان بیشتر خواهد شد.

منبع : پایگاه اطلاع رسانی آستان خبر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید محمد

سخنان حجت الاسلام میلانی نژاد شب تاسوعا در مسجد ارک تهران

اجمالی از سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین میلانی نژاد در شب نهم ماه محرم1394 در مسجد ارک

خطیب ارجمند حجت الاسلام میلانی نژاد منبر خطابه شب 9 محرم 94 مسجد ارک را مثل هر شب با دعای فرج و شعری مهدوی آغاز نمود؛ سپس با استعانت به نور صلوات و نام ابوالفضل العباس به قرائت آیاتی از سوره واقعه پرداختند که ادامه بحث عبرت‌های قرآن بود!
" إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ، لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَةٌ، خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ، إِذَا رُجَّتِ الأَرْضُ رَجًّا، وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا، فَکَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا، وَکُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلاثَةً، فَأَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَیْمَنَةِ، وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ، وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ، أُوْلَئِکَ الْمُقَرَّبُونَ، فِی جَنَّاتِ النَّعِیم "
ابن مسعود نقلی از رسول خدا دارد " مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْوَاقِعَةِ فیِ کُلِّ لَیْلَةٍ لَمْ تُصِبْهُ فَاقَةٌ أَبَدًا " هرکس هر شب سوره واقعه را بخواند به بدبختی گرفتار نمی‌شود .
در این سوره یکی از بزرگترین عبرتهای قرآن وجود دارد، همانطور که این سوره در مورد بزرگترین واقعه این دنیا نازل شده. چراکه در روز واقعه قیامت،همه چیز زیر و رو می‌شود ، انسانهای متکبر به زیر کشیده می‌شوند و انسانهای که به چشم نمی‌آمدند بالا می‌روند وصدر نشین می‌شوند! برای مثل جناب "جُوّن" غلام سیاه امام حسین علیه السلام که در عین گمنامی نزد خداوند و اهل بیت بسیار ارجمند است، چرا که غلام پیر و سیاه امام حسین (ع) به دعای ایشان تنی خوشبو،صورتی نورانی پیدا نمود و در آخرت همراه همین خاندان محشور می‌شود ! 
وقتی فرزندانمان ، هم نام ائمه اطهار علیهم السلام باشند می‌توانیم توقع تربیتی ائمه اطهاری از ایشان و سیرتی علوی از فرزندان داشته باشیم ، قدم اول برای تربیتی ابوالفضلی هم نامی با ایشان است!
نکته دوم برای تربیت فرزندان، ادب و احترام خودماست. وقتی به قرائت قرآن احترام گذاردیم، وقتی حرمت مجلس اهل بیت را نگهداشتیم، وقتی در مقابل روضه و منبر ابی عبدالله ادب کردیم،فرزندان مان ادب را می‌آموزند. مجالس عزاداری از این جهت بهترین کلاس آموزش ادب هستند، ادب کاری میکند که امام زمان دلش برای مان تنگ شود!چطور؟! اینگونه که در توسل به حضرت عباس علیه السلام می‌گوییم "یا کاشِفَ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ" کدام حسین؟ حسین علیه السلام که خود کاشف الکرب عالم است هرکسی که مشکلی داشته باشد می‌گوید یا حسین!
آن وقت که این دید را داشته باشی می‌بینی قمربنی هاشم با چنین شخصیتی آنجا از فراز به فرود کشیدشدند وسختترین بلیئه عاشورا بر او وارد می‌شود که شب تاسوعا برای او امان نامه آوردند، یعنی امانی برای پسر زهرا نیست ولی برای او هست ،عباس در نزدیک علقمه دو دست داد ،عمود آهنین برسر او فرود آمد ،زخم تیر برچشم را چشید ولی شرمندگی او امشب یعنی شب تاسوعا بود! 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید محمد

خاطره ای از حجت الاسلام میلانی نژاد

مصطفی امینی خواه در وبلاگ دست انداز  نوشت :

ازدواج این حقیر ، از آن جهت که به این کمترین مربوط است ، جذابیت خاصی ندارد. ولی از آنجا که جنبه های درس آموز دارد و دوستان از آن استقبال کرده اند ، گوشه هایی از آن را واگویه می کنم.


سالها قبل همراه استاد عزیزمان و یکی از دوستان ، عازم مشهد مقدّس شدیم. قبل از حرکت ، وقتی برای خداحافظی به حرم حضرت معصومه ـ سلام الله علیها ـ رفتم ، یکی از اهالی معنا ، به بنده دستور خاصی داد؛ تا در حرم امام رضا ـ علیه السلام ـ انجام دهم و بخت بسته را برای گشایش ،  به دستان مبارک امام بسپارم.


رهسپار ارض اقدس شدیم. همراه استاد به حرم مشرف شدیم. بنا به دستوری که گرفته بودم ، زیارت کردم و امر ازدواج را با اصرار و التماس به ساحت قدسی اش عرضه داشتم. از حرم که بیرون می رفتیم ، استاد فرمود: « کسی برای زیارت امام رضا ـ علیه السلام ـ رفته بود و امر ازدواج را به حضرت سپرده بود. در ضمن این درخواست ، وقت هم معیّن کرده بود. آن شخص در همان زمانی که تعیین کرده بود حاجت خود را گرفت.» سپس فرمودند: شما چه کردید؟ امر را به آقا سپردید؟ زمان هم تعیین کردید؟


گفتم: بله؛ زمانی هم که سپردم ، "کوتاه" است.


از حرم که بیرون می رفتیم ، دوست ما ـ آقای وحدتی پور ـ گفتند: منزل خواهر ما همین نزدیکی هاست. موافقید برویم؟!


همگی پذیرفتیم و راه افتادیم. کوچه ای در محله سجادیه؛ محله ای در منطقه طلّاب.


به منزل که رسیدیم ، آقایان به طبقه بالا رفتند و بانوان به طبقه پایین. والده ما نیز همراه بانوان بودند. پس از ساعتی مادرم را دیدم ؛ با برقی از شعف. با شادی خاصی فرمود: موردِ موردِ نظر را پیدا کردم!


همراهان ما رفتند و ما یک هفته ، در طبقه بالا ماندیم. در طول این هفته ، خواستگاری و گفتگو صورت گرفت. البته کش و قوس هایی بود ، ولی به لطف خدا و وساطت ضامن آهو ، چندی بعد و در شب نیمه شعبان ، در همان ساختمان ، مجلس عقد کنان را به پا کردیم. چندی بعد و در شب عید غدیر دوباره همان جا مجلس عروسی را به پا کردیم. مجلسی که در نوع خود منحصر به فرد بود.


سخنران مجلس عروسی ، حجت الاسلام و المسلمین میلانی نژاد بود؛ مشهور ترین خطیب استان البرز و از کارشناسان مذهبی برنامه های تلویزیونی. حضور ایشان هم در نوع خود جالب بود؛ چون طبیعتا در آن شب خاص باید بزرگترین مجالس کرج را اداره می کرد.


ایشان ، چند روز قبل از آن ، از حج بازگشته بود. تا به منزل می رسد ، به خانواده می گوید: «تا کسی از آمدنم با خبر نشده ، بار و بنه را جمع کنید تا عازم مشهد شویم.» همان روزی هم که به مشهد رسیده بود ، پدر ما ایشان را در حرم می بینند و برای سخنرانی مراسم دعوت می کنند.


مجلس عروسی ما در واقع هیاتی بود به مناسبت عید غدیر. آقای میلانی نژاد سخنرانی را با توسل به امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ آغاز کرد و با ذکر فضایل امیر المومنین ـ صلوات الله علیه ـ پیش برد. در ضمن سخنرانی نیز موعظه ها و داستانهای شیرینی از زندگی خانوادگی داشت. پس از ایشان یکی از مدّاحان اهل بیت ـ علیهم السلام ـ ، در مدح مولا خواند. البته حقیر ـ که ظاهرا در آن مجلس داماد بودم و باطنا گوشه ای از هیات ، یکی از مستمعین به شمار می آمدم ـ به یکی از دوستان گفتم : برو به مداح بگو آخر مجلس گریزی به کربلا بزند! و بگو این را داماد گفته! دوست ما هم رفت ولی مداح نپذیرفت که ذکر مصیبت کند!


پس از مدّاحی ، به نیت مراسم عید غدیر ـ و نه مراسم عروسی ـ شام ساده ای دادیم و همانجا و بدون کمترین آزار برای کسی ، مجلس را به انتها رساندیم.


چه پیش و چه پس از این ازدواج ، ـ بحمد الله ـ محفوف به داستانها و عنایتهای عجیبی بود؛ که حقیر به همین مقدار اندک بسنده نمودم.


از آن پس هر کس با ما درباره ازدواج صحبت می کند ، راهکاری ساده ولی پر مغز برایش دارم. " برو به محضر امام هشتم و با همه وجود خودت را با همه درخواستها و حاجاتت به آقا بسپار! باور کن پدری به مهربانی خورشید و جودِ بهار داری! "


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سید محمد

آشنایی با حجت الاسلام میلانی نژاد

شاید تمام سخنرانان معروف کشور ما دارای بهره های ذی جودی از معارف الهی هستند  اما شاید کسی را از نزدبک بتوان دید و به طور مستقیم از منبرش بشود استفاده کرد برای مخاطب بیشتر نمایان تر است . این قلم رو سیاه پای منابر اقایان رفیعی ، ماندگاری ، عالی ، فرحزاد ، الهی ، انصاریان  نشسته و سعی کرده برای اینده خویش طرحی بیابد . اشنایی ام با اقای میلانی نژاد از برنامه تلویزیونی شبکه ۵ تهران شروع شد شاید تا اون موقع دقت لازم به صحبتهای ایشان نکرده بودم. تا این که دست الهی ما را همشهری اقای میلانی نژاد کرد و ما توانستیم در سخنان ایشان شرکت کنیم لحن کلام ایشان بسیار سوزناک است و این تاثیر بیشتری بر گهنکاری همچون حقیر گذاشته است، امید است بتوانیم قدمی در راه تحقق اهداف دینی بر داریم 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سید محمد